جدول جو
جدول جو

معنی خوش مطلع - جستجوی لغت در جدول جو

خوش مطلع(خوَشْ / خُشْ مَ لَ)
شعر یا کلامی که خوب آغاز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خوش طالع
تصویر خوش طالع
خوش شانس، دارای شانس موافق در جریان امور، خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، سعید، شادبخت، فرّخ فال، ایمن، مستسعد، مقبل، صاحب دولت، نیک اختر، فرخنده بخت، خجسته فال، بلنداقبال، بلندبخت، اقبالمند، فرخنده طالع، بختیار، خجسته، خجسته طالع، نیکوبخت، جوان بخت، سفیدبخت، طالع مند، صاحب اقبال، نکوبخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خوش طبع
تصویر خوش طبع
خوش خوی، نیک سرشت، برای مثال کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی / دیو خوش طبع به از حور گره پیشانی (سعدی۲ - ۵۹۶)، خوش قریحه، شادمان
فرهنگ فارسی عمید
(خوَشْ / خُشْ مَ لَ)
خوش آغازی کلام. حسن مطلع
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ طَ)
بذله گوی. مسخره. (ناظم الاطباء). خوش منش. مزاح. فکه. فاکه. لاغ. شوخ. باطیبت:
جوانی بیامد گشاده زبان
سخنگوی و خوش طبع و روشن روان.
فردوسی.
گاه تو خوش طبع و گهی خشمنی
سیرت این چرخ همین سیرت است.
ناصرخسرو.
سوزنی خوش طبع بادا با ملیح خوش مزاح
خدمت جان ترا از جان و از دل خواستار.
سوزنی.
مشفق و مهربان و خوش طبع و شیرین زبان. (گلستان). جوانی بر سر این میدان مداومت می نمایدخوش طبع و شیرین زبان. (گلستان).
یکی مرد شیرین خوش طبع بود
که با ما مسافر در آن ربع بود.
سعدی.
زن خوب خوش طبع رنج است و مار
رها کن زن زشت ناسازگار.
سعدی (بوستان).
ترشروی بهتر کند سرزنش
که یاران خوش طبع شیرین منش.
سعدی (بوستان).
، خوشدل. خوشحال: و براندند از این سخنان گفتند و خوشدل و خوش طبع بازگشتند. (تاریخ بیهقی).
خوش طبعم از عطات ولی زردرخ ز شرم
حلوا به خوان خواجه مزعفر نکوتر است.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ طَ عَ)
خوش صورت. خوشگل. زیباروی. با طلعت نکو
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ لِ)
خوش اقبال. خوش بخت
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ لِ)
خوش محضر. خوش معاشرت. خوش نشست و برخاست
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ لَ)
آنکه روش کار خود نکو داند. آنکه براه راست و روش نکو رود. خوش طریقت. خوش روش
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ قَ)
خوش شکل. خوش ترکیب. با اندازۀ نیک. به اندازه بریده شده. (ناظم الاطباء). چیزی که اندازۀ آن متناسب و موزون باشد. خوش برش. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوش طبع
تصویر خوش طبع
بذله گوی، شوخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خوش طالع
تصویر خوش طالع
خوش ذوق، شوخ و بذله گو
فرهنگ لغت هوشیار
خجسته فال، خوش شانس، نیک اختر، نیک فال
متضاد: بدطالع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
مطلعةً جيّدًا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
Wellinformed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
bien informé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
bien informado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
хорошо информированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
gut informiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
добре поінформований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
dobrze poinformowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
受过良好教育的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
bem informado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
اچھی طرح سے مطلع
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
ভালভাবে অবহিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
vizuri habari
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
iyi bilgilendirilmiş
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
잘 알고 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
ben informato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
מיודע היטב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
अच्छा सूचित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
diberitahu dengan baik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
ได้รับข้อมูลดี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
goed geïnformeerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خوب مطلع
تصویر خوب مطلع
よく情報を得た
دیکشنری فارسی به ژاپنی